بچه های حزب الله

بچه های حزب الله

چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته‌ است و
چگونه از جان نگذرد آنکس که می‌داند جان بهای دیدار است...

نوشته ها در مورد
تلاشگران

۹۹ مطلب با موضوع «وقایع» ثبت شده است

افسران - طنـــز تلخ عبرت آموز ((هیچ وقت زود قضاوت نکن ))



پسره میگه من عاشقتم میخوام باهات ازدواج کنم.

دختر: خونه داری؟

نه...

دختر حرفشو قطع میکنه: بی ام و داری؟

نه...

چقدر حقوق میگیری؟

پسر: حقوق ندارم آخه...

دختر: برو گمشو چی فکر کردی به من پیشنهاد دادی؟ و میره

پسر با خودش می گه:
۰ نظر ۲۸ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۲۱
رها
افسران - یکی بود یکی نبود...
می دونم بد موقعی برا قصه شنیدنه؛
ولی من،می خوام براتون یه قصه بگم.
وقت زیادی ازتون نمی گیرم.

یکی بود،یکی نبود...
یه شهری بود،خوش قد و بالا آدمایی داشت،محکم و قرص.
ایام،ایام جشن بود؛جشن غیرت.همه تو اوج شادی بودن که یه هو یه غول
حمله کرد به این جشن. اون غول،غول گشنه ای بود که می خواست کلی از
این شهرو ببلعه.
۰ نظر ۲۶ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۴
رها
افسران - خسته شده ایم از نگاه دزدیدن و شمارش سنـگ فرش های خیابان!!!
  هر کجا که پا می‌گــذاری، صدای گوش خــراش فریادها تمام نمی‌شود

من ! من هم هستــم !

نــگاه کنیــد !
۱ نظر ۲۶ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۱۸
رها
افسران - فعلاً یک - هیچ به نفع من!
صبح زود همین که از خانه بیرون زد گفت:

مسابقه می‌دیم! از الآن تا شب...

چشمش به دختری که از سر کوچه می‌آمد افتاد،

۰ نظر ۲۳ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۳۲
رها

افسران - عکس هوایی جدید از کربلا.... روضه ی باز .... حسین جان

سنگ وکفن، تابوت و تیر، آه از دلت آه/
تاریخ زخم حنجرت را می شناسد/
از سنگ های نینوا خون می تراود/
شش گوشه های پیکرت را می شناسد/
خورشید هر مغرب طلوعی سرخ دارد/
یعنی حسین بی سرت را می شناسد/

۱ نظر ۲۳ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۲۶
رها

 

سلام
نام من  چادر است ..نام مادرم حجاب و پدرم عفاف است …
روزگارم بد است و از همه شما دلگیرم …
 شما از من که میراث خانمی پهلو شکسته هستم خوب محفاظت نکردید ، هیچ وقت یادم نمیرود …

۰ نظر ۲۳ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۴۲
رها
افسران - 25 توصیه حضرت امام خامنه ای به دانشجویان
1-نیروی جوانی خود را کشف کنید.

2- با قرآن و نوشته‌جات شهید مطهری و دیگر فضلا معرفت دین‌تان را بالا ببرید.

3- شرح صدر سیاسی داشته باشید.

....
۰ نظر ۲۲ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۳۵
رها
افسران - بالاخره پیداش کردم

۱ نظر ۲۱ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۴۰
رها


یکی از محافظان مقام معظم رهبری نقل می کنند که: افتخارمان این است که در استان تهران، خانوادة دو شهید به بالا نداریم که آقا خانه‌شان نرفته باشد. تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و بلد نباشند. تک‌تک این محله‌های خود شما را من حداقل می‌دانم ما خانواده شهید سه شهید و دو شهید نداریم که ایشان نیامده باشند.
حدود شش، هفت سال بعضی روزهای شیفت کاری‌ام، مسئول تنظیم ملاقات خانوادة معظم شهدا من بودم. به‌همین‌خاطر می‌دانم شرایط و وضعیت چگونه بود. دیدارهای خانواده شهدا، باصفاترین، باحال‌ترین لذتی که آدم می‌خواهد ببرد را دارد.

بعضی‌هایش خیلی سوزناک است. یک خانواده شهید می‌روی...

۷ نظر ۲۱ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۱۰
رها

بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکت های زنجیره ای درفرانسه خرید می کرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندوق دار یک خانم بی حجاب و اصالتا عرب بود.
صندوق دارنگاهی از روی تمسخربهش انداخت و همینطور که داشت بارکداجناس را می گرفت اجناس اورا با حالتی متکبرانه به گوشه میز می انداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی گفت و این باعث می شد صندوقدار بیشتر عصبانی بشه! بالاخره صندوقدار طاقت نیاورد و گفت:«ما اینجا توی فرانسه خودمون هزارتامشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که تو و امثال تو عاملش هستید! ما اینجااومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه میخوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت وهر جور میخوای زندگی کن!»
خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندوق دار کرد...روبنده رو از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق دار که از دیدن چهره ی اروپایی و چشمان رنگین او جاخورده بود گفت:«من جداندر جد فرانسوی هستم... این دین من است. اینجا وطنم... شما دینتون رو فروختید و ما خریدیم....

۲ نظر ۱۹ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۵۶
رها


اگر شناسنامه تان را ورق بزنید چھار واقعه زندگی در آن آمده اس ت: تولد، ازدواج، طلاق و فوت؛ که فقط در ازدواج و طلاق مختارید، بنابراین ازدواج ر ا نباید سرسری گرفت بلکه باید با مطالعه و براساس معیارھای حقیقی ھمسر را انتخاب کر د. قبل ازدواج حتماً با یک متخصص یا یک مشاور خِبره در امور خانواده و برخوردار از اطلاعات امروزی مشاوره کنید.

در ھمه جا « علاقه بعداً پیدا می شود » ،« به ھم عادت می کنید » این که می گویندپیدا می شود که پایه و اساس ازدواج بر معیارھای « بعداً » صحیح نیست. زمانی علاقه،«! دعواھای پدر و مادرم مرا خسته کرده بود » عقلانی استوار شده باشد. با عنوان ھایو ... تن به ازدواج تحمیلی و « ھمه دوستانم ازدواج کرده ان د » ،« در تنگنای مالی بودم »

 اگر از دعواھای والدینتان خسته شده اید دنبال فکر و چاره اساسی باشید، برای فرار از محیط پر آشوب خانه ازدواج نکنید که ممکن است شما ھم به ھمین مصیبت دچار شوید! براساس نیازھای اقتصادی ازدواج نکنید اگر مھر و محبت که پایه و اساس یک زندگی مشترک است وجود نداشته باشد ھمه چیز براساس تصادف و شانس پیش می رود، شاید تصادفاً خوب پیش رود و شاید ھم برعکس؛ و به علت این که دوستانتان ازدواج کرده اند تن به ازدواج نا خواسته ندھی د. نباید بدون جھت اعتماد به نفستان را از دست دھید و نگران شوید که مبادا کسی به سراغتان نیاید.

در ازدواج علاوه بر ھمسر، شناخت بستگان و خویشاوندان وی نیز ضرورت دارد بنابراین وضعیت دوستان و اقوام بخصوص بستگان نزدیک در ھمسر گزینی نباید نادیده گرفته شود.

دانلود کتاب در ادامه مطلب....

 

لینک دانلود کتاب چگونه همسرمناسب انتخاب کنیم


با تشکر از هدایت نور

۰ نظر ۰۷ تیر ۹۲ ، ۱۰:۰۶
رها


 
در زیارت حضرت حجت در روز جمعه داریم که سلام بر تو ای سرچشمه زندگی.
این مقام یعنی چه ؟ سعی کنید که تمامزیاراتی که در مفاتیح در مورد حضرت حجت است را یک بار بخوانید و به واژه های آن دقت کنید تا معرفت شما نسبتبه امام زمان(عج) بیشتر بشود.
امام عصر هر زمان واسطه ی بین خداوند و خلق است یعنی فیوضات را از خدا می گیرد و به مردم می دهد. امام عصر اولیاء نعمت ما هستند. به وجود او آسمانها و زمین برقرار است. این مشیت الهی است که اگر امام معصوم زمان نباشد زمین اهلش را فرو می برد. اگر ما زندگی می کنیم و نفس می کشیم بخاطر امام زمان معصوم است.
چون امام معصوم بندگی خداوند را در بالاترین درجه تحقق می دهد. پس هر کس نعمتی دارد بخاطر وجود پیامبران و
حجت زمان است.
مهم این است که ما چقدر با این سرچشمه ی زندگی ارتباط برقرار کرده ایم. آیا وجود اخلاق، مرام، گفتار و رفتار امام در زندگی ما جریان دارد؟
آیا ما رفتار و اخلاق امام را الگوی زندگی مان قرار داده ایم؟ درجه ی پیوند ما با سرچشمه ی زندگی چقدر است؟
در زیارت عاشورا داریم :خدایا زندگانی مرا زندگی پیامبر و آل پیامبر قرار بده یعنی الگوی زندگی من زندگی پیامبر باشد.
آیا الگوی اخلاقی و زندگی اجتماعی و سیاسی ما مطابق با زندگی امام زمان(عج) است؟ امام مقتدا و جانشین خداوند رحمان
است .آیا اقتصاد، سیاست، خانواده و اخلاق ما در عرصه اجتماعی و سیاسی باعث رضایت امام عصر می شود؟
آیا ما ارتباط با ساحت امام زمان(عج) را جدی گرفته ایم؟ ما خیلی از بازیهای فوتبال جهانی را جدی می گیریم ولی خیلی
از کارهای جدی را، شوخی می گیریم.
اگر بخواهد سبک زندگی ما حقیقی باشد باید به سبک قرآن ،عترت و در زمان ما، سبک زندگی مهدوی باشد.

 

چکار کنیم که به سبک زندگی مهدوی نزدیک بشویم ؟

مهمترین عامل ادب حضور است. امام عین الله و سرچشمه زندگی است. بهترین راه کارعملی برای برقراری ارتباط با سرچشمه ی زندگی، ادب حضور است یعنی خودمان را در محضر حضرت ببینیم، مطیع محض در ولایت و امامت بشویم و تسلیم محض بشویم. بهترین الگو حضرت ابوالفضل است. ببینیم که حضرت با امام زمانش یعنی امام حسین(ع) چه پیوندی برقرار کرد؟ ایشان سراسر عشق ،معرفت و ادب بود. وقتی در محضر امام بودند می ایستادند و وقتی حضرت رخصت نشستن می دادند، ایشان در کمال خضوع و خشوع می نشست یعنی از رفتار و گفتارش ادب حضور می بارید. ایشان ذوب در ولایت و امامت بود.

منبع:به نقل از حجت الاسلام والمسلمین حیدری کاشانی

با تشکر از مسجد ولی عصر

۰ نظر ۰۷ تیر ۹۲ ، ۰۹:۵۴
رها
چهارسال قبل، وقتی کاندیدای محبوبمان با ٢٤ میلیون رای رییس جمهور شد،
     سخت طالب آن بودیم که شادی کنیم.
 دوست داشتیم به خیابان بیاییم و خستگی یک انتخابات داغ و پر تنش را از تن به در کنیم.
اما وقتی به خیابان آمدیم، جز آتش و دود و اعتراض چیزی ندیدیم.
شیشه خیابانها را شکستید و به مردم و نظام تهمت زدید و همه قواعد سیاسی و
 انسانی را زیرپا گذاشتید و ما "فقط" نظاره می کردیم.
آمدیم برای شادی دلهای دوستانمان "بوق" بزنیم؛ اما دیدیم که بوق زدن به نماد اعتراض تبدیل شد.
شادی رای آوردن کاندیدای محبوبمان را به زهر تبدیل کردید و در جلوی چشم ما،
 رای ما را "دروغ" خواندید...
این خاطرات در ذهنم رژه می روند وقتی می بینم شما را که حالا، با شور و شعف وصف ناشدنی
 به خیابانها آمده اید. شاد هستید و بوق و سوت و کف می زنید.
ما فرصت شادی کردن را از شما نمی گیریم. این پیروزی گوارای وجودتان باد...

بغضم می گیرد وقتی یاد چهارسال قبل و مظلومیت نظام میفتم.
حسرت آن روزها و شادی نکرده ی خود را نمی خورم؛ اما نمی توانم آه نکشم.

          ما آه می کشیم اما شما خوشحال باشید... 

منبع : علم سیاه


باتشکر از سیب سرخ


۰ نظر ۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۵۳
رها