وقتی خداوند خیر بنده ای را بخواهد...
وقتی خداوند خیر خانواده ای را بخواهد...
وقتی خداوند خیر گروه و عده ای را بخواهد...
و...
خیلی دوست دارم ببینم وقتی خدا خیر بنده ای رو بخواد بهش چه چیزهایی عطا می کنه
خیلی ممنون میشم اگر هر کسی هرمطلبی در این مورد میدونه یا بهش اعتقاد داره تو این تاپیک بذاره .
میتونیم خودمون رو هم یه محکی بزنیم ببینیم خدا تا چه حدی خیرمون رو خواسته ...
چیزایی که داریم باعث خیر در زندگی مون شده یا بالعکس؛
شروع کنید...
یا علی؛
حرکت به سمت اوج این است که جامعه به عدالتخواهى نزدیک شود؛ به دین، رفتار دینى و اخلاق دینى نزدیک شود؛ در فضاى آزادى رشد پیدا کند؛ رشد عملى، رشد علمى و رشد صنعتى پیدا کند؛ در بین جامعه، تواصى به حق و تواصى به صبر وجود داشته باشد؛ جامعه روزبهروز در مقابل دشمنان خدا، دشمنان دین، دشمنان استقلال کشور، احساس اقتدار بیشترى بکند، ایستادگى مقتدرانهى بیشترى بکند؛ روزبهروز در مقابل جبههى ظلم و فساد بینالمللى ایستادگى خودش را بیشتر کند؛ اینها رشد است، اینها نشانهى حرکت مثبت جامعه است؛ دنیا و آخرت یک جامعه را اینها آباد خواهد کرد. ما باید دنبال یک چنین حرکت مثبتى باشیم. 20/6/1388
هر جا ما با آن شعارها ) مبانى مستحکم امام (پیش رفتیم - من با بصیرت عرض میکنم، بنده اوضاع این سى سال را از نزدیک آزمایش کردم - پیشرفت با ما بوده است، پیروزى با ما بوده است، عزت با ما بوده است، منفعت دنیائى هم با ما بوده است؛ هر جا از آن شعارها عقبنشینى کردیم و کوتاه آمدیم، به دشمن میدان دادیم، ضعف پیدا کردیم، عقبگرد پیدا کردیم، عزت به دست نیامده است، دشمن جرىتر شده است، پیشتر آمده است؛ از لحاظ مادى هم ضرر کردیم. 20/6/1388
این خطاست که بعضى خیال کنند علاج مشکلات کشور - چه مشکلات اقتصادى، چه مشکلات اجتماعى، چه مشکلات سیاسى - این است که انسان در مقابل دشمن مستکبر سلاح را بیندازد؛ دشمن مستکبر همین را میخواهد. 20/6/1388
پس نکته این است که باید همه مراقب باشیم که نظام جمهورى اسلامى - که نظام اسلامى است، نظام دینى است، مفتخر به این است که در قالب احکام دین و اسلام و قرآن میخواهد حرکت کند - تبدیل نشود به یک نظام بىاعتقاد به دین؛ به قول آقایان، یک نظام سکولار؛ باطن سکولار، ظاهر دینى؛ باطن مجذوب به فرهنگ غربى و قدرتهاى مسلط بر آن فرهنگ، و ظاهر شعائر دینى و مسائل دینىِ دمدستى؛ اینجورى نشود. 20/6/1388
جمهورى اسلامىِ به معناى حقیقى - یعنى همان جمهورى اسلامى که امام (رضوان اللَّه تعالى علیه) براى ما پایهگذارى کرد و به کشور ما هدیه داد - میتواند همین خصوصیات را تأمین کند؛ اقتدار بینالمللى را، اقتدار سیاسى را، عزت را، رفاه دنیا و آبادى معنوى آخرت را. 20/6/1388
جمهورى اسلامى دو جزء دارد: جمهورى است، یعنى مردمى است؛ اسلامى است، یعنى بر پایهى ارزشهاى الهى و شریعت الهى است.
*ملت ما قرنهاى متمادى خوى اشرافیگرى را، استبداد
و دیکتاتورى را در حاکمان نابحقِ این کشور تجربه کرده و دوران جمهورى اسلامى دیگر نمیتواند
اینجور باشد. دوران جمهورى اسلامى یعنى دوران حاکمیت آن کسانى که از مردمند، با مردمند،
منتخب مردمند، در کنار مردمند، رفتارشان شبیه رفتار مردم است. این، معناى مردمى است.
مردمى است، یعنى باید به عقاید مردم، به حیثیت مردم، به هویت مردم، به شخصیت مردم،
به کرامت مردم اهمیت گذاشته بشود. اینها مردمى است.
15/7/1388
با تشکراز رحیل عزیز