
یکی
از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت : یک روز که مقام معظم رهبری
به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو
برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.
آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و
رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده
بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور
دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها آقا با آنها
سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟(البته آقا می
دانست)؛ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب
داد خیرمن و این دختر دوست هستیم.
آقا ابتدا
یکی
از محافظان مقام معظم رهبری نقل می کنند که: افتخارمان این است که در
استان تهران، خانوادة دو شهید به بالا نداریم که آقا خانهشان نرفته باشد.
تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و
بلد نباشند. تکتک این محلههای خود شما را من حداقل میدانم ما خانواده
شهید سه شهید و دو شهید نداریم که ایشان نیامده باشند.
حدود شش، هفت
سال بعضی روزهای شیفت کاریام، مسئول تنظیم ملاقات خانوادة معظم شهدا من
بودم. بههمینخاطر میدانم شرایط و وضعیت چگونه بود. دیدارهای خانواده
شهدا، باصفاترین، باحالترین لذتی که آدم میخواهد ببرد را دارد.
بعضیهایش
خیلی سوزناک است. یک خانواده شهید میروی...