چادرم را سر می کنم
روبروی آینه
نیم نگاهی
و
قدم هایم را
مصمم بر میدارم
محکم
نگاه ِ روی زمین
و
لبخندی که هدیه نمی شود , به نا محرمان ... !
قلبی که تطمئن شده است
به ذکر خودش ...
گام هایی محکم
وقار چکه می کند از گوشه ی چادرم
...
چادرم را می فشارم
محکم تر از قبل
زردی ِ شرف ِ شمس میان ِ
۰ نظر
۰۲ آبان ۹۳ ، ۰۶:۳۹