...

دنیا مشتش راباز کرد...... شهداگل بودند و ما پوچ..... خدا آن ها را برد و زمان مارا...
نمی دانم چرا اما دلهامان راهی شد به کوچه های تنگ و باریک به بوی هیزم به چادرخاکی به پهلوی.... داشتم دورکعت نماز میخواندم به مقصد عشق که یاد پهلویش نمازم را شکست....
یا وجیه عندالله اشفعی لنا عندالله
در جمعمان از قال خبری نبود و هر چه بود حال بود و حالمان به احسن الحال قلب شد با احوالات آقای حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا محمدی نماینده موسسه روایت وسیره شهدا قم در چهارمحال و بختیاری
می گفت: همت کی بود؟ مگر نه اینکه فرمانده لشکر بود... می دونی یه لشکر سه تا تیپ داره و هر تیپ سه تا گردان و هر گردان ۳۰۰ نفر نیرو ... حالا یه لشکر میشه چندتا نیرو؟؟؟
همت تو جزایر مجنون چی کار می کرد؟ترک موتور....
می گفت زمانیکه از پشت بی سیم شنید که امام خواسته تا جزایر به هر قیمتی حفظ بشن، سرم رو از دستش کشید و باحال بی حالش راهی جزایر شد... می دونی چرا؟؟؟ چون آقا و امامش خواسته بود ... اما ما چی؟؟؟؟؟
آقامون میگن کالای ایرانی ... ما میگیم ... آقامون میگن جنگ نرم ... ما میگیم ....
راستی آقامون چقدر غریبند؟؟؟
ما چقدر همتِ همت رو داریم؟؟ آیا سرباز شدیم یاهنوز تو عالم سرباری به سر می بریم؟؟؟
می گفت: غلامحسین افشردی، معروف به حسن باقری، مخ استراتژی و طراحی جنگ، آسمونی شد امام زیر عکسشان این جمله رو به یادگار گذاشتند که:
سلام بر آن شهید شب زنده دارمان....
می دونی یعنی چی؟؟؟؟ به همه گفتند که شب زنده داری فقط نمازشب خواندن و... نیست، شب زنده دار حسنی است که برای آینده این نظام و در راه خدا خواب را به چشمان خودش حرام کرده بود و شب را به روز می دوخت و تلاش می کرد.چرا؟
به عشق ولایت.... به عشق امامش...
ما چی؟
عاشق هستیم؟

خواهری گمنام/طرح ولایت 92 شهرکرد