شاید آن روز که "سهراب" نوشت
تا شقایق هست زندگی باید کرد...
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید اینطور نوشت:
چه شقایق،چه گل پیچک و یاس
تا نیاید آقا
"زندگی" دشوار است.
شاید آن روز که "سهراب" نوشت
تا شقایق هست زندگی باید کرد...
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید اینطور نوشت:
چه شقایق،چه گل پیچک و یاس
تا نیاید آقا
"زندگی" دشوار است.
سنگ وکفن، تابوت و تیر، آه از دلت آه/
تاریخ زخم حنجرت را می شناسد/
از سنگ های نینوا خون می تراود/
شش گوشه های پیکرت را می شناسد/
خورشید هر مغرب طلوعی سرخ دارد/
یعنی حسین بی سرت را می شناسد/
سلام
نام من چادر است ..نام مادرم حجاب و پدرم عفاف است …
روزگارم بد است و از همه شما دلگیرم …
شما
از من که میراث خانمی پهلو شکسته هستم خوب محفاظت نکردید ، هیچ وقت یادم
نمیرود …
راه حلّ این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن ...
یکی
از محافظان مقام معظم رهبری نقل می کنند که: افتخارمان این است که در
استان تهران، خانوادة دو شهید به بالا نداریم که آقا خانهشان نرفته باشد.
تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و
بلد نباشند. تکتک این محلههای خود شما را من حداقل میدانم ما خانواده
شهید سه شهید و دو شهید نداریم که ایشان نیامده باشند.
حدود شش، هفت
سال بعضی روزهای شیفت کاریام، مسئول تنظیم ملاقات خانوادة معظم شهدا من
بودم. بههمینخاطر میدانم شرایط و وضعیت چگونه بود. دیدارهای خانواده
شهدا، باصفاترین، باحالترین لذتی که آدم میخواهد ببرد را دارد.
بعضیهایش
خیلی سوزناک است. یک خانواده شهید میروی...
بانوی
محجبه ای در یکی از سوپرمارکت های زنجیره ای درفرانسه خرید می کرد؛ خریدش
که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندوق دار یک خانم بی حجاب و اصالتا
عرب
بود.
صندوق دارنگاهی از روی تمسخربهش انداخت و همینطور که داشت بارکداجناس را می
گرفت اجناس اورا با حالتی متکبرانه به گوشه میز می انداخت. اما خانم
باحجاب ما که روبنده بر
چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی گفت و این باعث می شد صندوقدار بیشتر
عصبانی بشه! بالاخره صندوقدار طاقت نیاورد و گفت:«ما اینجا توی فرانسه
خودمون هزارتامشکل و بحران
داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که تو و امثال
تو عاملش هستید! ما اینجااومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن
دین و تاریخ! اگه میخوای
دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت وهر جور
میخوای زندگی کن!»
خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندوق دار
کرد...روبنده رو از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق دار که از دیدن چهره ی
اروپایی و چشمان رنگین او
جاخورده بود گفت:«من جداندر جد فرانسوی هستم... این دین من است. اینجا
وطنم... شما دینتون رو فروختید و ما خریدیم....
کفشهایم را
محکم به پا کردم
قرار بود به قراری برسم
زنگ ساعت
تأخیر را به رخم کشید
حرکت کردم
سمت و سو را
جستجو می کردم
از این و آن می پرسیدم
همچنان در گمراهی
زمان به سرعت
و من به سوی قرار
رسیدم
کسی نبود
هرچه ماندم
هیچ ...
صدایی لرزان ...
به دنبال که هستی ؟
چه می خواهی
نگاه من
شکستن قلبم
صورتش چروکیده بود
دستانش پر از پینه
چشم هایش پنهان
دوباره پرسید
سکوتی مطلق
نگاهی سنگین
و پاهایم لرزان
فقط نظاره می کردم
و در جوابش
جست وجوی ذهنم
هیچ نبود
نزدیک آمد
چقدر آشنایی تو
استخوانهایم
صدایی عجیب می داد
فقط می خواست
بگوید
خدا هست
باتشکر ازعلمدارکربلا
کسی که اخلاق خوش در خانه داردمانند کسی است که روزها رادر روزه و شبهارا عبادت کند.
.
کسی که دارای ایمان در حد بالاست، همه چیز برای او تفریح است. هرکه تفریح
می خواهد بیاید دراین راه...! تازه از نعمت های خدا هم بیشتر لذت می برد.
.
در یک کلام زبان باعث سوراخ شدن کیسه ی اعمال است، هرچه اعضا زحمت می کشند و
جمع می شوند یک حرکت زبان کیسه را سوراخ می کند، خداوند خاکریز برای زبان
قرار داده است.
.
زبان و دندان ها! اگر از زن و فرزند غضبناک شدید باید از مهلکه خارج شوید و گرنه قطعا زمین خواهید خورد.
.
شرط دیدن امام زمان تقواست و بس؛ مقداری هم زبان را قرص داشتن است و باید ثابت کنی اختیار زبانت را داری