خوشبختانه اوضاع تحت کنترل است اما اگر باز هم اغتشاشی شد تو
نرو
نمی دانم که آیا تو می دانی کشته های اخیر چه کسانی بودند؟
می دانی که هیچکدام در اغتشاشات شرکت نداشته اند و عده ای از
آنها به سمت منزلشان میرفته اند که دچار چنین مصیبتی شده اند؟
نگویم از فرزندان ایران که تنها برای ریششان مستحق مرگ شدند،
نگویم از ندا که تنها برای بازگشت به منزلش مستحق رفتن شد و نگویم و نگویم و
نگویم
پس می گویم حتی برای تماشا هم نرو
اگر بروی تو به دست یاغیانی می میری که می خواهند نام جمهوری
اسلامی در جهان نباشد
اگر بروی تو به دست اغتشاشگران می میری
نخواستم بگویم اما چه کنم که من برای بازگو کردن واقعیت
آفریده شده ام نه کتمان آن
"در جلسه محرمانه حزب کارگزاران قبل از انتخابات گفته
شد:
برای بازگشت عموم جامعه به اصلاح طلبان باید خونی ریخته شود
و متاسفانه کسی نیست که این بها را بپردازد"
به نقل از جهان نیوز(مرتبط با ترور خاتمی در پرواز هواپیمای
اهواز-تهران)
همین کافیست برای اثبات حرفم اما برای آنکه از این گزافه
گویی های دلخراش لطیف تر باشم به قطعه ای از شعر شاعر روشن روان (قیصر امین پور)
تبصره ای میزنم:
به سر موی دوست دل بستم
رفت عمر و هنوز پا بستم
...
تو به فکر منی همیشه و من
تا به تو فکر می کنم، هستم
دیگران گر ز بی خودی مستند
من از این خود، از این خودی مستم
رو به سوی تو مستقیم، دلم
این طرف، آن طرف ندانستم
جز همین زخم خوردن از چپ و راست
زین طرفها چه طَرف بربستم؟
جرمم این بود: من خودم بودم!
جرمم این است: من خودم هستم!
|