بچه های حزب الله

بچه های حزب الله

چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته‌ است و
چگونه از جان نگذرد آنکس که می‌داند جان بهای دیدار است...

نوشته ها در مورد
تلاشگران

واژه ای به نام موسیقی مبتذل نداریم!!!!!!

يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۴۳ ق.ظ


نقد مقاله ی (واژه ای به نام موسیقی مبتذل نداریم)


در این نوشته که حاصل گفتوگو با علیرضا عصّار است، وی با اشاره به مهمترین ویژگیهای موسیقی پاپ، به دفاع از این موسیقی پرداخته است. او در این گفتوگو، وجود موسیقی مبتذل را انکار میکند و میگوید: «در موسیقی، واژهای به نام موسیقی مبتذل نداریم و هر سبک موسیقی برای مخاطب خویش دارای زیباییها و جذابیتهای خاصّی است». مقالهی زیر پاسخی است به این گفتوگو.

1- موسیقی مبتذل  داریم

در تعریف موسیقی گفته شده: «هنری است که از تنظیم و ترکیب صداها به وجود میآید و زیبایی آن برحسب اثری است که در ذهن و احساسات شنونده میگذارد و میگویند: موسیقی در درون انسانها ریشه دارد».([1])«فرهنگ و تمدّن بشری بدون موسیقی ناقص است»([2]) و «هر سبک از موسیقی برای مخاطب خویش دارای زیباییها و جذابیتهای خاصی است.»([3]) پس «موسیقی مبتذل نداریم».

لذّت و احساس خوشی برخاسته از شنیدن موسیقی با تاریخ بشری دوشادوش بوده و در همه ی جامعه ها وجود داشته است. بشر همواره به دلیل طبیعت لذت خواهانه اش، به گونهی ویژهای از موسیقی، گرایش داشته و برای لذت بردن از زیبایی آن، به شنیدن سبک ویژهای پرداخته یا برای دست یابی به آن، چنان سبکی را پدید آورده است.

پرسش اصلی این است: آیا این لذت چیزی از واقعیت مطلوب آدمی میکاهد یا بر آن میافزاید؟ آیا سبب رشد و تعالی روح انسان است یا مایهی تخدیر روانی اوست؟

برای آنکه روشن شود دیدگاه اسلام و فتاوای فقهی ما در «مبتذل خواندن برخی موسیقیها» از لسان وحی سرچشمه گرفته است و در مسیر فطرت سالم انسان قرار دارد، باید از پی آمدهای موسیقی در جسم و جان آدمی، تحلیل دقیق و علمی داشته باشیم. باید با بررسی روانشناسان و دیگر کارشناسان، به کلام الهی و امامان معصوم(علیهم السلام)نیز بنگریم تا به این باور برسیم که غرق شدن در دنیای موسیقی با توجیه اینکه «هر سبکی ازموسیقی برای مخاطب خویش دارای جذابیتهایی خاص است»، چه آثار زیانباری برروح و روان افراد جامعه بر جای میگذارد. علم و دین بر این حقیقت، اتفاق نظر دارند و به سادگی و با ادعاهای شاعرانه نمیتوان از کنار آن گذشت و محدودیتهایی دینی را نادیده گرفت. اینک این بحث را به طور فشرده در چند بخش پی میگیریم.

2-موسیقی و روح و روان

اگر تحریک مثبتی را در موسیقی در نظر بگیریم که ما را از وجود حقیقیمان با یک نوسان بالاتر میبرد، هنگامی کهموسیقی، پایان پذیرد، سرازیری حقیقی را در خود احساس خواهیم کرد. در حقیقت، موسیقی سایه ای از ما برای خود ما ساخته و آن را بالا برده است و پس از پایان موسیقی، آن شبح مصنوعی از بین میرود و واقعیتها با همان خشکی و خشونت نمودار میشود.

هنر موسیقی در این است که ما را خواسته یا ناخواسته به سفر در دنیای ذهنی و خیالی فرامیخواند و به فضایی می برد که برای آن آفریده نشده است. سرانجام نیز ما را سرگردان و لبریز از احساساتی که به طور مصنوعی، تحریک شده است، رها میکند. ما میمانیم و انبوهی از احساسات تخلیه نشده. نه میتوان از آن دنیای خیالی، دل کند و به زندگی واقعی روی آورد و نه واقعیت پیرامون خود را فراموش کرد. با تکرار این حالتها و اعتیاد به موسیقی، جز تخدیر روح و روان، چیزی به دست نمیآید. این حالت مَثَل کسی است که برای فرار از واقعیت و به جای سازگاری با آن، در دنیای خودخواهی و اوهام فرو میرود و به موادّ مخدّر پناه میبرد. پس غرق شدن در دنیای موسیقی پسندیده نیست و باید به حدّ نیاز و مجاز آن بسنده کرد.

اگر موسیقی آن چنان که عاشقان دلباخته اش میگویند روح انسانی را تصفیه میکند، چرا با گسترش آن در شرق و غرب، به گفته ی کارشناسان، انواع بیماریهای روانی و فساد اخلاقی گسترش یافته است؟!

کسی که موسیقی را چاشنی روح میشمارد، این مطلب را در نظر نمیگیرد که ارواح آدمی که در شعله های انحراف از واقعیتها میسوزد، از تحریک خیال و رؤیاهای ناممکن چه نتیجهای به دست خواهد آورد؟ آیا این تحریکها، ادامه ی تخدیر در برابر واقعیتها نیست؟

3-موسیقی و دانش پزشکی

امروزه با پیشرفت روزافزون دانش و تجربه ی انسان، دانش پزشکی نیز به پیآمدهای زیان بار موسیقی برای اعصاب و روان اشاره میکند. به گفته ی دانش پزشکی، موسیقی با نواهای حزن انگیز و نشاطانگیز، نظم حیاتی بدن و تعادل دو قسمت از اعصاب نباتی (سمپاتیک و پاراسمپاتیک) را که عامل تنظیم جذب و دفع و هضم و ضربان قلب و فشار خون است، برهم میزند. به نظر روانشناسان، گوش دادن به موسیقی به ضعف اعصاب میانجامد که خود، سرچشمهی بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی دیگر است.

دکتر «ولف آدلر»، پروفسور دانشگاه کلمبیا میگوید:

بهترین و دلکشترین نواهای موسیقی، شومترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان باقی میگذارد.

در پی سخنان او، هزاران نفر در آمریکا خواستار پیشگیری از برپایی کنسرتهای عمومی شدند.

همچنین دکتر «اویزن اسوت مارون» دربارهی تأثیر موسیقی بر ضربان قلب و سکته قلبی میگوید:

هیجان، بزرگترین عامل سکتههای قلبی است و بیشتر هنرمندان به علّت سکته قلبی درگذشتهاند.

افزون بر آن، موسیقی عامل اختلالات دماغی مانند اغتشاش مغزی، هیجان روحی، جنون، ضعف حسّ شنوایی و بینایی، سلب اراده، شکست شخصیت، کوتاهی عمر، جنایت، خودکشی و تهییج شهوت است.([5])

4- موسیقی و آموزه های دینی

با توجه به مطالب یاد شده پی میبریم که اسلام برای ممنوعیت غنا، دلایل مستحکمی دارد. اسلام میخواهد انسان در این دنیا، آمادگی واقعی خود را در برابر هیجانهای کاذب از دست ندهد. اسلام، احساس لذت را محکوم نمیکند، بلکه میگوید: «انسان نباید اسیر احساسات شود، به گونهای که اندیشه در واقعیات او ضعیف و در تعقّل او اختلال ایجاد شود».([6])

به همین دلیل در معارف اسلامی آمده است: «اولین کسی که مرتکب غنا شد، شیطان بود.»([7]) در احادیث نیز دربارهی زیانهای دنیایی و اخروی موسیقی، مسایل بسیار آمده است مانند: «ظهور نفاق»، «قساوت قلب»، «گسترش بیحیایی و فساد اخلاقی»، «محرومیت از رحمت الهی» و «گسترش فقر و تهیدستی».([8])

افزون بر آن، موسیقی غنایی در شمار گناهان کبیره قلمداد شده و در حدیثی چنین آمده است:

از نشانههای آخرالزمان این است که آلات لهو نواخته میشود و یک نفر نیست که نهی از منکر کند.([9])

5-موسیقی  در سخنان امام راحل  و مقام معظم رهبری

امام خمینی(رحمهم الله) دربارهی زیانهای موسیقی میفرماید:

از جمله چیزهایی که مغز جوانها را تخدیر میکند، موسیقی است ... انسان را از جدّیت بیرون میبرد. یک جوان که عادت کرده روزی چند ساعت را با موسیقی سروکار داشته باشد، یک جوانی که اکثر اوقاتش را صرف بکند و پایموسیقی بنشیند ... از مسایل زندگی و از مسایل جدّی به کلی غافل میشود... نباید دستگاه تلویزیون جوری باشد که 10 ساعت موسیقی بخواند... این عذر نیست که اگر موسیقی نباشد در رادیو، آنها میروند از جای دیگریموسیقی میگیرند. حال اگر از جای دیگر میگیرند، ما باید به آنها موسیقی بدهیم.([10])

البته به فتوای حضرت امام(رحمهم الله) و برخی مراجع تقلید، موسیقی مجاز و غیرغنایی نیز داریم که در تبیین مرزموسیقی مجاز از غیر مجاز، بیان مقام معظم رهبری را در دیدار جوانان با ایشان میآوریم:

موسیقی اگر انسان را به بیکارگی، ابتذال، بی حالی و واخوردگی از واقعیتهای زندگی و امثال اینها بکشاند، اینموسیقی، موسیقی حلال نیست، موسیقی حرام است. موسیقی اگر چنان چه انسان را از معنویت، از خدا و ذکر غافل کند، این موسیقی حرام است. موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوترانی تشویق کند، این موسیقی حرام است (در غیر این صورت حلال است...).

نتیجه

درمییابیم حرمت موسیقی غنایی و زیان غرق شدن در آن، بر پایه ی دلایل محکمی از آیات و روایات است که حتی دانش پزشکی نوین نیز به گوشه هایی از آن رسیده است. برخلاف گفته های آغازین این هنرمند باید گفت نه تنها درموسیقی، واژهای به نام «مبتذل» داریم، بلکه علم و دین بر لزوم اعراض از آن حکم کردهاند و بر ارباب هنر هیچ زیبنده نیست که چنین الفاظ و مطالب بیاساسی را به زبان آورند.

به امید آن روز که همه ی انسانها، راه حقیقی رسیدن به آرامش و شادی را که در پرتو تکامل روحی و دوری از مفاسد اخلاقی است، بیابند و با دست یازیدن به آموزههای تربیتی اسلام، به رستگاری حقیقی برسند


بحث در مورد موسیقی انشا...ادامه خواهد داشت

سهم شما ....ترک یک گناه

نظر یادتون نره

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">