دردی که جز علی کسی نفهمید
يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۲۶ ق.ظ
حضرت مولا به نام فاطمه (س)حساس بود خلقت از روز ازل مدیـون عطـــر یاس بود ای که ره بستی میان کوچــــه ها بر فاطمه گردنت را می شکست آنجا اگر عبـاس بود ……………………….. چادرت خاکی شد و زمین خجالت کشید از ناتوانی اش …وتو آنجا که تنها شدی در کوچه های مدینه نمیدانم چقدر در دلت قرآن میخواندی که چادرت را …دست نامحرم تو را … وچشم هایی که می گشت به دنبال مردی با غیرت … چشم هایی که پر از اشک بود اشکی که قطره قطره اش به رنگ درد بود…
۹۲/۰۱/۲۵