شنوندگان عزیز !شنوندگان عزیز! خرمشهر آزاد شد
"فتح خرمشهر فتح خاک نیست، فتح ارزشهای اسلامی است.
خرمشهر شهر لاله های خونین است.
سوم خرداد، سالروز آزادسازی خونین شهر، یادآور این کلام
قصار و پرمعنای حضرت روح الله است که فرمودند:
«خرمشهر را خدا آزاد کرد»
خرمشهر دروازهای در زمین دارد و دروازهای دیگر در آسمان و تو در جست و جوی دروازهی آسمانی
شهر هستی که به کربلا باز شده است و جز مردترین مردان را به آن راه ندادهاند. جنگ بر پا شده بود
تا از خرمشهر دروازهای به کربلا باز شود.
شقایقها پژمرده میشوند، اما عشق و زیبایی ماندگار است...
و بهراستی آیا زیباتر از این راهی وجود داشت که خداوند از آن طریق، بهترین بندگان خویش را برگزیند؟
مجاهدان این تقرب را به بهای چشم فرو بستن بر تعلق حیات خریدهاند و مگر آن متاع ارزشمند را جز
به بهایی چنین گران میتوان خرید؟
خرمشهر شقایقی خونرنگ است که داغ جنگ بر سینه دارد... داغ شهادت. ویرانههای شهر را قفسی
درهمشکسته بدان که راه به آزادی پرندگانِ روح گشوده است تا بال در فضای شهر آسمانی خرمشهر
باز کنند. زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است...
خرمشهر از همان آغاز خونینشهر شده بود. خرمشهر خونینشهر شده بود تا طلعت حقیقت از افق
غربت و مظلومیت رزمآوران و بسیجیانِ غرقهدرخون ظاهر شود. و مگر آن طلعت را جز از منظر این آفاق
میتوان نگریست؟ آنان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهاشان زیر شنی
تانکهای شیطان تکهتکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست. اما... راز خون آشکار شد.
آنان را که از مرگ میترسند از کربلا میرانند. مردانِ مرد، جنگاوران عرصهی جهادند که راه حقیقت
وجود انسان را از میان هاویهی آتش جستهاند. آنان ترس را مغلوب کردهاند تا فتوت آشکار شود و
راه فنا را به آنان بیاموزد. و مؤانسان حقیقت آنانند که ره به سرچشمهی فنا جُستهاند.
آنان را که از مرگ میترسند از کربلا میرانند. وقتی کار آنهمه دشوار شد که ماندن در خرمشهر
معنای شهادت گرفت، هنگام آن بود که شبی عاشورایی بر پا شود و کربلاییان پای در آزمونی دشوار بگذارند...
ای شهید، ای آن که بر کرانهی ازلی و ابدی وجود بر نشستهای، دستی بر آر و ما قبرستاننشینانِ
عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.
شهر زمینی خرمشهر در دست دشمن افتاد، اما شهر آسمانی همچنان در تسخیر شهدا باقی ماند.
از باطن این ویرانیها معارجی به رفیعترین آسمانها وجود داشت که جز به چشم شهدا نمیآمد.
خرمشهر مظهر همهی تجاوز دشمن و مظهر همهی استقامت ما بود و جنگ بر پا شد تا مردترین مردان
در حسرت قافلهی کربلایی عشق نمانند. در پسِ این ویرانیها معارجی به سال ٦١ هجری قمری وجود
داشت و بر فراز آن، امام عشق، حسین بن علی آغوش تشریف بر گشوده بود. هزاران سال بر عمر زمین
گذشته بود و همواره جسم زمین فرسایش یافته بود تا روح آن آباد شود. «کل من علیها فان و یبقی وجه
ربک ذوالجلال و الاکرام.»
سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی
روح آدمو جلا میدین با گذاشتن این متنا...