من متکبر هستم؟!
سه شنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۲۶ ب.ظ
هیچ کس نمی تواند به دیگری پاسخ این سوال که: «من متکبر هستم؟!» را بدهد. خود بهتر می دانیم.
وقتی وارد جمعی شدیم و برای ما در بالای مجلس جایی مهیا نشد، وقتی همه به احترام ما بلند نشدند، وقتی به کوچکتر از خودمان رسیدیم و از سلام نکردنش احساس حقارت کردیم، وقتی اباء داشتیم که به کوچکتر از خودمان سلام کنیم،
وقتی کسی که ما را ناراحت کرده را به بهانه ی «مقصر اوست» نبخشیدیم، وقتی شکست دیگران برایمان شادی آورد، وقتی از زمین خوردن دیگری خوشحال شدیم، وقتی دست بوسی پدر و مادر برایمان گران باشد، خود بهتر می دانیم «من متکبر هستم؟!»
و سرانجام؛ وقتی به خاک مالیدن بینی مان در درگاه خدا (حتی برای پنج وعده) سختمان است ...
چه زیبا امیرالمؤمنین (علیه السلام) بیان می کند: «عَجِبْتُ لِلْمُتَکَبِّرِ الَّذِی کَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ یَکُونُ غَداً جِیفَة»
(تعجب می کنم از متکبر که تکبر می کند، در حالی که او دیروز نطفه ای بی مقدار بوده و فردا مرداری گندیده(بدبو) خواهد شد).
المحاسن ج1 ص242
«إِنَ حَدِیثَنَا یُحْیِی الْقُلُوبَ» (همانا حدیث ما قلب ها را زنده می کند).
الخصال ج1 ص22
خدایا به یادمان بیاور کوچکی مان را... الهی آمین.