بچه های حزب الله

بچه های حزب الله

چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته‌ است و
چگونه از جان نگذرد آنکس که می‌داند جان بهای دیدار است...

نوشته ها در مورد
تلاشگران

۴۴ مطلب توسط «قطره» ثبت شده است


افسران - چادرم را محکم می فشارم در میان ِ نگاه های اسید ... !
بسم الله الرحمن الرحیم

چادرم را سر می کنم
روبروی آینه
نیم نگاهی
و
قدم هایم را
مصمم بر میدارم
محکم
نگاه ِ روی زمین
و
لبخندی که هدیه نمی شود , به نا محرمان ... !
قلبی که تطمئن شده است
به ذکر خودش ...
گام هایی محکم
وقار چکه می کند از گوشه ی چادرم
...
چادرم را می فشارم
محکم تر از قبل
زردی ِ شرف ِ شمس میان ِ
۰ نظر ۰۲ آبان ۹۳ ، ۰۶:۳۹
قطره

ای کاش که یک دانه تسبیح تو بودم
تا دست کشی بر سر سودا زده من

درخت پیر خانه ما
سرک می کشد از دیوار
تا رصد کند
شاید
نرگس
گل کند
غروب جمعه!

۳ نظر ۱۰ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره

نعیمه اشراقی


رجانیوز – گروه سیاسی: ماجرای اقدامات و سخنان غیرمنطقی و عجیب نوادگان امام که برخی آن را با دورنمای انتخابات مجلس دهم ارزیابی می کنند، این روزها دیگر رو به عادی شدن گذاشته؛ اقدامات و سخنانی که شنیدن آنها حتی از نزدیکان فلان مسئول درجه چندم کشور هم عجیب به نظر می‌رسد اما براحتی از سوی خانواده اشراقی بیان می‌شود و تیتر رسانه‌های ضدانقلاب می‌شود و صدا هم از موسسه حفظ آثار امام در نمی‌آید.

۱ نظر ۰۹ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره

حسین (ع) را منتظرانش کشتند و اینک تویی و این زمانه آخر! این بقیة الله، این الطالب بدم المقتول بکربلا.
حواست که هست؟ محرم دگری آمد و صدای قافله ‏ی عشق می‏آید …
مبادا در کوفه بمانی و فریاد هل من ناصر ینصرنی حسین را بی‏پاسخ بگذاری؛ حسین اکنون منتظر لبیک توست…
لبیک یا حسین (ع)


۲ نظر ۰۸ آبان ۹۲ ، ۱۸:۵۴
قطره



از مکه خبر آمده داغ است خبرها

باید برسانند پدرها به پسرها

از مکه خبر آمده از رکن یمانی

نزدیک اذان ناله بلند است سحرها

داغ است خبرها نکند باد مخالف

در شهر بپیچد بزند شعله به درها

نزدیک سحر قافله ای رد شد از اینجا

ماندیم دوباره من و اما و اگرها

باید بروم زود خودم را برسانم

حتی شده حتی شده از کوه و کمرها

از مکه خبر رفته رسیده ست به کوفه

حالا همه با خیره سری خیره به سرها

بر خاک عزیزی ست... ولی پیرهنش را...

سربسته بگویند پسرها به پدرها

برخاک عزیزی ست و در راه عزیزی ست

خود را برسانید که داغ است خبرها


۰ نظر ۰۸ آبان ۹۲ ، ۱۸:۱۳
قطره





دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما را نیز بپذیر، ای خدای عرفه.

۱ نظر ۲۳ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره

اینک، دست مقدس فاطمه علیهاالسلام ، در دست بی کران علی(ع)
حلاوت هلهله فرشتگان را لمس می کند و شور کبریایی افلاکیان را برمی انگیزد.



شب پیوند مرتضی و فاطمه علیهاالسلام نیست؛
بلکه امشب، شب تجدید یگانگی انسان با ذات خداست
و مبارک باد بر همه کائنات
این لبخند بی زوال پروردگار در گستره خلقت خویش

۱ نظر ۱۵ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره





پرده‌ی اول؛ علی: دل من

تصمیم به ازدواج گرفته بودم ولی جرأت نمی‌کردم این مطلب را به سرورم بگویم، اما شب و روز در فکر آینده‌ی خود بودم، تا اینکه یک روز که پیش حبیبم بودم به من گفت: علی جان! با ازدواج چطوری؟ من که سرم پایین بود، زیر چشمی می‌دیدم که پیامبر چه لذت پدرانه‌ای می‌برند از اینکه به دامادی من فکر می کند. با خجالت، آهسته گفتم: رسول خدا خود داناتر است. اما دلم عین سیر و سرکه می‌جوشید، نگران بودم. آخر من دلم را به ناز دلبری باخته بود و می‌ترسیدم که حضرت کسی دیگری را به من پیشنهاد دهد. در قبیله ما، قریش، دختر کم نبود، اما آنکه دل مرا برده بود از آنان نبود. نگران بودم.

۰ نظر ۱۵ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره
مادر می آد داخل اتاق و می بینه که پسر جوونش گوشی گذاشته توی گوشش و از هفت دولت آزاده و داره وسط اتاق سرشو تکون تکون می ده... مادر می آد جلو و پسر متوجه می شه که گوشی ها رو باید از گوشش در بیاره.
گوشی ها رو از گوشش بیرون می کشه ولی صدای گوشی ها انقدر بلنده که حتی از اون فاصله هم آهنگ به گوش می رسه.

مادر میگه: "پسر... این آهنگا حرامه. بلند شو برو به درسات برس. چیه همش نشستی داری این چرت و پرتا رو گوش می دی؟!"

شاید صحنه ی بالا صحنه ی متداولی باشه که به نحوی کمابیش مشابه در زندگی خیلی از جوون ها اتفاق افتاده.

به نظر می رسه که توی جامعه ی ما "غنا" و "موسیقی حرام" عبارت هایی باشن که به گوش خیلی ها رسیدن، ولی این که دقیقا به چه معنی هستن و اصلا این چیزا یعنی چی، برای خیلی ها روشن نشده باشه.

۰ نظر ۱۰ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره

ای کاش اهل عالم میدانستند با آمدنت چه سعادتی نصیبشان خواهد شد...



۰ نظر ۰۵ مهر ۹۲ ، ۱۶:۳۶
قطره


1-آیا می دانید یکی از دلایل احساس عدم خوشبختی، ذهن سرگردان می باشد و حواس و افکار ما 47% مواقع از فعالیت روزمره ما پرت است:عدم تمرکز(تحقیقات هاروارد)

2. آیا می دانید در رستورانهای خنک، سوخت و ساز بدن بیشتر می شود و ما بیشتر غذا می خوریم.

3. آیا می دانید شکل و خاطره ما از یک غذای خوب باعث می شود در مورد غذای خوب پرخوری کنیم، به همین دلیل آدمهای چاق دستپخت خوبی دارند.

4. آیا می دانید زنان تحصیل کرده سالمتر غذا می پزند و خانواده سالمتری دارند.

۰ نظر ۰۵ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره


عین واقعیته !
درسته واقعیت تلخه ولی بعضی اوقات شیرین و خنده داره

و البته شایدم گریه دار!!!

۱ نظر ۰۴ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۲
قطره


عٰاشق سوخته

پرده بردار ز رُخ، چهره‌گشا، ناز، بس است
عاشق سوخته را دیدن رویت هوس است
دست از دامنت ای‌ دوست! نخواهم برداشت
تا من دلشده را، یک رمق و، یک نفس است
همه خوبان برِ زیباییت‌ ای‌ مایه‌ی‌ حُسن!
فی‌المثل، در برِ دریای‌ خروشان چو خس است
.
.
.
۰ نظر ۰۴ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره