بچه های حزب الله

بچه های حزب الله

چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته‌ است و
چگونه از جان نگذرد آنکس که می‌داند جان بهای دیدار است...

نوشته ها در مورد
تلاشگران

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قطره» ثبت شده است


افسران - چادرم را محکم می فشارم در میان ِ نگاه های اسید ... !
بسم الله الرحمن الرحیم

چادرم را سر می کنم
روبروی آینه
نیم نگاهی
و
قدم هایم را
مصمم بر میدارم
محکم
نگاه ِ روی زمین
و
لبخندی که هدیه نمی شود , به نا محرمان ... !
قلبی که تطمئن شده است
به ذکر خودش ...
گام هایی محکم
وقار چکه می کند از گوشه ی چادرم
...
چادرم را می فشارم
محکم تر از قبل
زردی ِ شرف ِ شمس میان ِ
۰ نظر ۰۲ آبان ۹۳ ، ۰۶:۳۹
قطره

نامه مادر سه شهید اصفهانی به کاترین اشتون


سفر اشتون به اصفهان بهانه ای شده است تا مادر 3 شهید اصفهانی برای وی نامه ای بنویسد و وی را مورد خطاب قرار دهد.


۱ نظر ۲۰ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۱۶
رها

حسین شریعتمداری روز یکشنبه 18/12/92 طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: 


جناب آقای دکتر روحانی! رئیس‌جمهور محترم، لطفا به آنچه در پی می‌آید توجه فرمائید!


«اعتقاد به خدا مربوط به انسان‌های عصر توحش است. انسانی که هنوز شاید غارنشینی را هم کشف نکرده بود. زلزله و سیل و طوفان و آتش‌فشان است و خیال می‌کند یک قدرت هست که اینها را ایجاد می‌کند... مذهب مقوله انسان سال 2000 نیست»!


« حتی آدم‌هایی مثل ابن‌سینا یا ابوریحان بیرونی هم با آن ذهن خردگرا و ذهن ریاضی‌شان، درباره مذهب مزخرفات را قرقره می‌کنند»!

۰ نظر ۲۰ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۰۸
رها

صلام آغای روهانی. بنده یک کم ثواد حستم که از مهظر شما چند ثؤال داشطم.

1-شما گفطید چرا دانشگاه ثاکط اصط و انطغاد داشطید. لتفاً بگویید چرا وغطی در دانشگاه هاظر شدید نگزاشطید طا دانشجویان با شما ثهبط کنند؟

2-شما به ما گفطید آنحایی که از طوافغ ژنو انطغاد می کنند کم ثواد حصطند. لففاً بگویید 20درسد بیشطر اصط یا 5 درسد؟

3-شما که با ثواد حصطید فرمایید برد برد یعنی حمه را ببرند و ما حیچ نبریم؟

4-شما که با ثواد حصطید بفرمایید پلمپ کردن باظرثان آژانص یعنی فعالیت نیروگاه های حصطه ای؟

5-شما که با ثباط حصطید بفرمایید داص را کلید باید طلفظ کنیم؟

6-شما با شعار اعطدال آمدید. لتفاً به ما بگویید یک طراظو برای نشان دادن اعطدال باید حر دو ترفش برابر باشند یا اینکه ثمط چپ آن پایین طر باشد؟





 7-شما که گفطید از انطغاد اصطغبال می کنید
۱ نظر ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۵۴
رها


یک چشم باریدن شده بود...

اشک میریخت و حرف می زد...خب بچه است دیگر

با تلاش و اصرار زیاد سعی داشت به ما ثابت کند که پدرش خیلی مرد بزرگی بوده...با همان لحن کودکانه اش می خواست شیر فهممان کند که پدرش کارهای بزرگی انجام داده است... گویی روی فهم ما حساب نمیکرد! گویی ما را از همان قماش نفهم حساب می کرد که پدرش را باور ندارند. حرف هایش بوی پلمپ می داد! اشک می ریخت و حرف می زد... می گفت از خانه که می آمدیم بیرون.چه قدر....چه قدر زیاد خوشحال بودم که یک دستم در دست پدرم بود و دست دیگرم را مادرم در دست داشت... 

اما... بووووم ... آرزوهای آرمیتا منفجر شد و همین طور دلِ یک ملت...

۰ نظر ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۰۷
رها


من یهودی هستم و افتخار می کنم!« عنوان مقاله ای است که اخیرا یک جوان آمریکایی آن را منتشر کرده است.

او در این مقاله نوشت: من یهودی هستم و افتخار می کنم! امروز تصمیم با ماست. ای اعراب و ای مسلمانان، شکوه و عظمت شما از بین رفته. آیا ندیدید که ما با زیرکی با شما چه کار کردیم؟! در خیابان های شما راه رفتیم و وضع شما ما را به شگفتی وا نمی دارد آیا می دانید چه کار کردیم؟!با همه سادگی حجاب دختران شما را 

۰ نظر ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۳۵
رها

ای کاش که یک دانه تسبیح تو بودم
تا دست کشی بر سر سودا زده من

درخت پیر خانه ما
سرک می کشد از دیوار
تا رصد کند
شاید
نرگس
گل کند
غروب جمعه!

۳ نظر ۱۰ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره

نعیمه اشراقی


رجانیوز – گروه سیاسی: ماجرای اقدامات و سخنان غیرمنطقی و عجیب نوادگان امام که برخی آن را با دورنمای انتخابات مجلس دهم ارزیابی می کنند، این روزها دیگر رو به عادی شدن گذاشته؛ اقدامات و سخنانی که شنیدن آنها حتی از نزدیکان فلان مسئول درجه چندم کشور هم عجیب به نظر می‌رسد اما براحتی از سوی خانواده اشراقی بیان می‌شود و تیتر رسانه‌های ضدانقلاب می‌شود و صدا هم از موسسه حفظ آثار امام در نمی‌آید.

۱ نظر ۰۹ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره

حسین (ع) را منتظرانش کشتند و اینک تویی و این زمانه آخر! این بقیة الله، این الطالب بدم المقتول بکربلا.
حواست که هست؟ محرم دگری آمد و صدای قافله ‏ی عشق می‏آید …
مبادا در کوفه بمانی و فریاد هل من ناصر ینصرنی حسین را بی‏پاسخ بگذاری؛ حسین اکنون منتظر لبیک توست…
لبیک یا حسین (ع)


۲ نظر ۰۸ آبان ۹۲ ، ۱۸:۵۴
قطره



از مکه خبر آمده داغ است خبرها

باید برسانند پدرها به پسرها

از مکه خبر آمده از رکن یمانی

نزدیک اذان ناله بلند است سحرها

داغ است خبرها نکند باد مخالف

در شهر بپیچد بزند شعله به درها

نزدیک سحر قافله ای رد شد از اینجا

ماندیم دوباره من و اما و اگرها

باید بروم زود خودم را برسانم

حتی شده حتی شده از کوه و کمرها

از مکه خبر رفته رسیده ست به کوفه

حالا همه با خیره سری خیره به سرها

بر خاک عزیزی ست... ولی پیرهنش را...

سربسته بگویند پسرها به پدرها

برخاک عزیزی ست و در راه عزیزی ست

خود را برسانید که داغ است خبرها


۰ نظر ۰۸ آبان ۹۲ ، ۱۸:۱۳
قطره





دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما را نیز بپذیر، ای خدای عرفه.

۱ نظر ۲۳ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره

اینک، دست مقدس فاطمه علیهاالسلام ، در دست بی کران علی(ع)
حلاوت هلهله فرشتگان را لمس می کند و شور کبریایی افلاکیان را برمی انگیزد.



شب پیوند مرتضی و فاطمه علیهاالسلام نیست؛
بلکه امشب، شب تجدید یگانگی انسان با ذات خداست
و مبارک باد بر همه کائنات
این لبخند بی زوال پروردگار در گستره خلقت خویش

۱ نظر ۱۵ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره





پرده‌ی اول؛ علی: دل من

تصمیم به ازدواج گرفته بودم ولی جرأت نمی‌کردم این مطلب را به سرورم بگویم، اما شب و روز در فکر آینده‌ی خود بودم، تا اینکه یک روز که پیش حبیبم بودم به من گفت: علی جان! با ازدواج چطوری؟ من که سرم پایین بود، زیر چشمی می‌دیدم که پیامبر چه لذت پدرانه‌ای می‌برند از اینکه به دامادی من فکر می کند. با خجالت، آهسته گفتم: رسول خدا خود داناتر است. اما دلم عین سیر و سرکه می‌جوشید، نگران بودم. آخر من دلم را به ناز دلبری باخته بود و می‌ترسیدم که حضرت کسی دیگری را به من پیشنهاد دهد. در قبیله ما، قریش، دختر کم نبود، اما آنکه دل مرا برده بود از آنان نبود. نگران بودم.

۰ نظر ۱۵ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۱
قطره